عقلانیت محدود نظریه ای که عنوان می کند که وقتی افراد تصمیم میگیرند، عقلانیت محدود میشود و تحت این محدودیتها، افراد عاقل تصمیمی را انتخاب میکنند که رضایتبخش باشد و نه لزوما بهینه.
محدودیت ها، شامل پیچیدگی مساله ای که نیاز به تصمیم گیری دارد، توانایی شناختی ذهن، و زمان در دسترس برای تصمیم گیری است. در این دیدگاه تصمیم گیرندگان به سمت رضایتبخشی حرکت میکنند و به دنبال راهحل رضایتبخش با هر آنچه در حال حاضر دارند به جای راهحل بهینه هستند. بنابراین، انسان ها برای تعیین تصمیم بهینه، تجزیه و تحلیل کامل هزینه و فایده انجام نمی دهند، بلکه گزینه ای را انتخاب می کنند که معیارهای کفایت آنها را برآورده کند.
برخی از مدلهای رفتار انسانی در علوم اجتماعی فرض میکنند که انسانها را میتوان به طور منطقی تقریب یا به عنوان موجودات عقلانی توصیف کرد، مانند نظریه انتخاب عقلانی یا مدل عاملیت سیاسی داون. مفهوم عقلانیت محدود، ایده عقلانیت را به عنوان بهینهسازی تکمیل میکند، که تصمیمگیری را بهعنوان یک فرآیند کاملاً عقلانی برای یافتن یک انتخاب بهینه با توجه به اطلاعات موجود میبیند. بنابراین، میتوان گفت که عقلانیت مرزی به تناقض بین عقلانیت کامل مفروض رفتار انسانی (که توسط دیگر نظریههای اقتصاد استفاده میشود) و واقعیت شناخت انسان، میپردازد. به طور خلاصه، عقلانیت محدود مفاهیم عقلانیت کامل را مورد بازبینی قرار میدهد تا این واقعیت را توضیح دهد که تصمیمهای کاملاً عقلانی اغلب در عمل امکانپذیر نیستند، زیرا مشکلات تصمیمگیری طبیعی و منابع محاسباتی محدودی که برای اتخاذ آنها وجود دارد، قابل حل نیستند. مفهوم عقلانیت محدود همچنان بر رشته های مختلف از جمله علوم سیاسی، اقتصاد، روانشناسی، حقوق و علوم شناختی تأثیر می گذارد (و مورد بحث قرار می گیرد).
عقلانیت پایه توسط هربرت آ. سیمون ابداع شد، جایی که به عنوان مبنایی جایگزین برای مدلسازی اقتصادی ریاضی و نئوکلاسیک تصمیمگیری، همانطور که در اقتصاد، علوم سیاسی و رشتههای مرتبط استفاده میشود، پیشنهاد شد. بسیاری از مدلهای اقتصادی فرض میکنند که عوامل به طور متوسط منطقی هستند و میتوان آنها را در مقادیر زیاد تقریب زد تا مطابق ترجیحات آنها عمل کنند تا مطلوبیت را به حداکثر برسانند.
هدف سیمون از بیان عقلانیت محدود، «جایگزینی عقلانیت جهانی انسان اقتصادی با نوعی رفتار عقلانی سازگار با دسترسی به اطلاعات و ظرفیتهای محاسباتی انسان، در انواع محیطها بود. مطالعه ای که توسط آلیس در سال 1953 تکمیل شد، شروع به ایجاد ایده هایی در مورد غیرمنطقی بودن تصمیم گیری کرد، زیرا او دریافت که با توجه به اولویت ها، افراد همیشه منطقی ترین تصمیم را انتخاب نمی کنند و بنابراین مفهوم عقلانیت همیشه در پیش بینی های اقتصادی قابل اعتماد نیست.
برای تصمیم گیری بهتر می توانید از گزینه استفاده کنید.