اثر ابهام عبارت است از تمایل برای پرهیز از انتخاب گزینههایی که در آنها نبود اطلاعات باعث میشوند احتمال «نامعلوم» به نظر برسد. به بیان دیگر ترجیح انتخاب یک گزینه بد با احتمال مشخص و معلوم، نسبت به یک گزینه خوب با احتمال ناشناخته و مجهول. تصور کنید که از کار، مزد و محل کار خود ناراضی هستید. پیشنهاد کاری به شما میشود اما شما اطلاعات درستی دربارهٔ آن ندارید و شرایط کار جدید تا حدی مبهم است. در چنین مواردی بسیاری ترجیح میدهند که علیرغم شرایط بد فعلی در شغل خود بمانند تا اینکه آن را با فرصتی جدید عوض کنند. در واقع آنها انتخاب بد را بهتر از انتخاب نامعلوم میدانند. یک مثال:
دو جعبه داریم که در هر کدام صد تیله است، در جعبه اول پنجاه تیله مشکی و پنجاه تیله سفید. در جعبه دوم هم ۱۰۰ تیله که نمیدانید چند تا مشکی و چند تا سفید است.
اگر بدون نگاه کردن، از یکی از جعبهها یک تیله در بیاورید و مشکی باشد صد دلار برنده میشوید. کدام جعبه را انتخاب میکنید؟ اغلب مردم جعبه اول را انتخاب میکنند. حالا برای دومین بار میتوانید انتخاب کنید، ولی این بار اگر تیله سفید باشد صد دلار برنده میشوید. حالا کدام جعبه را انتخاب میکنید. اغلب افراد دوباره جعبه اول را انتخاب میکنند. اما انتخاب دوم کاملاً غیر منطقی است. چرا که در انتخاب اول شما فرض کردید که جعبه دوم تیله سفید بیشتری دارد!
علت خطا این است که وضعیت جعبه دوم کاملاً مبهم است و ما بهطور غریزی از گزینه مبهم دوری میکنیم. تمایل ذاتی برای دوری از «عدم قطعیت» که «پارادکس السبرگ» نام دارد.
برای تصمیم گیری بهتر می توانید از گزینه استفاده کنید.